آيا صحيح است كه وهابيان آثار اسلامي را به طور گسترده تخريب نموده اند و هدف آنها از اين كار ها چيست؟

آيا صحيح است كه وهابيان آثار اسلامي را به طور گسترده تخريب نموده اند؟

آيا صحيح است كه وهابيان آثار اسلامي را به طور گسترده تخريب نموده اند و هدف آنها از اين كار ها چيست؟
جوامع پيشرفته و متمدن از آثار تاريخي خود حفاظت كرده و آن را نشانه‌اي از ديرينه تاريخي و ريشه‌هاي تمدن خود به شمار مي‌آورند. و دليل ريشه‌دار بودن حركت فرهنگي خود مي‌دانند، لذا جهت حفظ و حراست و ترميم اين آثار سعي و كوشش بسيار به خرج مي‌دهند. با اين وصف، در بخشي از سرزمين اسلامي، نه تنها بر حفظ و ترميم اين آثار اهتمام ورزيده نمي‌شود، بلكه همة آثار را محو مي‌كنند. نمونة‌ آن، حاكميّت مذهبي در مدينه و مكه است. توضيح اينكه:
با سيطرة سياسي آل سعود بر حجاز و استقرار وهابيان آثار اسلامي و كلية بناها وگنبدها ويران و محو شد و زيارت زائران مورد كنترل و مراقبت مفتيان وهابي قرار گرفت و با تخريب قبرستان بقيع و ديگر آثار مذهبي به بهانه مبارزه با شرك به محو آثار باستاني باقي مانده از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ و مسلمانان صدر اسلام پرداختند.
اينك برخي از آثار اسلامي ويران شده در طول حاكميت رژيم سعودي را فهرست‌وار از نظر مي‌گذرانيم:
قبرستان المعلاة درمكه مكرمه كه مقبره برخي از ياران وفادار پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ در آن قرار دارد. (همچون مقبرة ام المؤمنين، خديجه بنت خويلد ـ سلام الله عليها ـ ، مقبره آمنه بنت وهب، مادر پيامبر گرامي اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ و مقبره ابوطالب ـ عليه السلام ـ پدر گرامي امير مؤمنان ـ عليه السلام ـ و عبدالمطلب و پسران پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ و عده‌اي ديگر از اصحاب و علماء و بزرگان فريقين)
مقبره حضرت حوا در جده، مقبره، پدر پيامبر حضرت عبدالله در مدينه منوره،
بيت الاحزان خانه‌اي كه فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ در آن جا به سوگ پدرش مي‌گريست.
مسجد سلمان فارسي در مدينة منوره،
مسجد ردّ الشمس در مدينه منوره،
جايگاه نفس الزّكيه در مدينه منوره، خانة رسول الله در مكه خانه‌اي كه حضرت ـ صلي الله عليه و آله ـ هنگام هجرت به مدينه منوره در آن مستقر شدند،
خندقي كه مسلمانان در غزوه احزاب حفر نمودند،
مقبرة پيامبر خدا يسع ـ عليه السلام ـ در روستاي اوجام در قطيف.
مسجد جوانا در احساء دومين مسجدي بود كه پس از مسجد رسول الله در آن نماز جمعه برگزار شد، مسجد عباس بن علي ـ عليه السلام ـ در روستاي مطيرفي در احساء.
خانه‌اي كه در آن پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ در شعب هواشيم در مكه مكرّمه متولد شد،
خانه‌ حضرت خديجه بنت خويلد ـ سلام الله عليها ـ در مكه مكرمه،
خانه حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ در كوچه حجر در مكه مكرمه،
خانه حمزه بن عبدالمطلب عموي گرامي پيامبر،
خانة ارقم، خانه‌اي كه در آن پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ و يارانش در آغاز بعثت گرد مي‌آمدند،
قبور شهداي بدر و جايگاهي كه براي پيامبر در غزوه بدر نصب نمودند،
خانه‌اي كه حضرت امام حسن ـ عليه السلام ـ و امام حسين ـ عليه السلام ـ در آن متولد شدند،
ديوار اطراف شهر مدينه منوّره،
خانه حضرت امام جعفر صادق ـ عليه السلام ـ در مدينه منوّره،
محلة بني هاشم در مدينه منوّره،
مسجد ثنيّة الوداع،
مسجد ابغله،
و دهها و بلكه صدها آثار اسلامي ديگر تخريب گرديد.
از سوي ديگر رژيم سعودي از آثار يهوديان در مدينه منوّره حفاظت و نگهداري مي‌كند، از جمله دژ كعب بن الاشراف كه يكي از آثار يهوديهاي مدينه است به شدت مورد حفاظت قرار گرفته و تابلو هشدار دهنده‌اي در كنار آن قرار دارد كه روي آن نوشته است:
هشدار منطقه آثار باستاني: متجاوزان بر آن طبق قانون مجازات وارده و قانون آثار مبتني بر حكم پادشاهي به شماره 2619 و تاريخ 12/6/1392 هجري قمري مورد تعقيب قرار مي‌گيرند.(1)
چون وهابيون بر مدينه منوّره مستولي شدند، گنبدهاي موجود در بقيع از جمله گنبدهاي ائمه را تخريب كردند و تنها به گنبد پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ تعرض نكردند.
در شهر مكه بر مردم يورش بردند و تمام ذخائر حجرة نبوي و جواهرات آن را به غارت بردند. وهابيون چهار صندوق را از جواهرات، الماس و ياقوت گرانبها پر كردند، از جمله آن جواهرات چهار شمعدان زمرد بود كه به جاي شمع يك قطعه الماس در آن تعبيه شده بود كه در شب مي‌درخشيد. حدود صد شمشير كه غلاف آنها از طلاي خالص ساخته شده و دسته‌هايي با ياقوت، زمرد و سنگهاي گرانبها تزين شده بود، شمشيرها از آهن معروف ساخته شده و نام پادشاهان و خلفاي پيشين بر آنها حك شده بود.
به هنگام محاصره شهر مدينه منوّره ابتداء قبر حمزه و زيارتگاه آن را كه در خارج شهر مدينه بود تخريب كردند. در آن زمان شايع شده بود كه وهابيون به سوي گنبد قبر پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ تيراندازي كردند و تمام گنبدها و آرامگاه‌ها و مزارهاي داخل شهر مدينه منوره و حومة آن را ويران ساختند. از جمله قبور ائمه بقيع كه قبر عباس عم رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ جزو آنها بود. ديوارهاي آن را ويران كردند، تمام صندوق‌ها و قفس‌هائي را كه بر سر قبرها نهاده شده بود برداشتند و جز يك سنگ به عنوان نشان قبر چيزي باقي نگذاشتند.
گنبدهاي قبر عبدالله و آمنه والدين رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله ـ را از بين بردند و قبور عثمان بن عفان و اسماعيل بن جعفر الصادق ـ عليه السلام ـ و مالك امام دارالهجره و قبور عدة ديگري كه براي جلوگيري از اطاله كلام از ذكر نام آنها خودداري مي‌كنيم را تخريب كردند.(2)
خلاصه اينكه تمام گنبدها و مزارها و آرام‌گاه‌هاي شهر مدينه و حومه آن و بقيع را به نابودي كشيدند. ازجمله قبر حمزه عم پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ و ديگر شهداي جنگ احد به طوري كه از محل شهادت حمزه و ديگر شهدا و مسجدي كه در كنار آن بود، اثري باقي نماند، زيارت كنندگان جز تلّي از خاك در يك صحراي برهوت چيزي مشاهده نمي‌كنند.
اگر ترسي از عاقبت كار نداشتند، آرامگاه پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ را نيز تخريب مي‌كردند، زيرا علي‌رغم تعلق خاطر شديد مسلمانان به قبر پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ وهابيون آن را چيزي در رديف بقيه قبور مي‌دانستند و در فتواها و استدلال‌هاي خود استثنائي براي پيامبر و غير پيامبر قائل نبودند، اما آن چيزي كه پادشاه آنان در روزنامه‌ها اعلام كرد، دائر بر اينكه براي ضريح و گنبد رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ احترام قائل است با اعتقادات آنان مطابقت ندارد و هدف از آن گفته آرام كردن مردم و جلوگيري از قيام جهان اسلام عليه آنان بود.
اگر عامل ترس نبود آنها از تخريب گنبد قبر پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ باز نمي‌ماندند. حتي شايد آن را زودتر از بقيه ويران مي‌ساختند، آنها بهانه و عذر مي‌آورند كه گنبد متعلق به مسجد و نه قبر پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ مي‌باشد، مردم را از نزديك ‌شدن به قبر رسول الله و اهل بيت منع كردند.
مأموراني را با چوب دستي بر سر قبر رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ گماردند تا مانع نزديك شدن زايران به قبر شوند و اجازه لمس و بوسه زدن به مردم را ندهند، مگر كساني كه چند درهمي به عنوان رشوه به آن مأموران بدهند. در اين صورت به زايران اجازه مي‌دادند كه به قبر پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ نزديك شده آن را لمس و بر آن بوسه زنند، سپس با سرعت از محل دور شوند.
پس از تخريب تلگراف‌هاي اعتراض آميز از عراق، ايران و ديگر كشورها به سوي آنها سرازير شد، دانشگاه‌ها در اعتراض به اين امر درسهاي خود را تعطيل كردند و مجالس عزاداري و سوگواري در كشورهاي اسلامي در اعتراض به اين اقدام زشت برپا شد.
قداست بقيع از ديدگاه بزرگان اهل سنت
پس از هجرت مكيان به مدينه و تشكيل جامعه مسلمانان، بقيع تنها قبرستان مسلمانان شد و به گذر زمان بسياري از اهل بيت، صحابه، تابعين و زهاد و شخصيت‌هاي مشهور را در سينة خود جاي داد و بدين منوال به مقدس‌ترين مقابر مسلمانان در عالم اسلام تبديل شد. اهميت اين تقدس، مستند به رفتار و گفته‌هايي است، كه همواره حضرت محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ پيامبر اسلام نسبت به آن اعمال و اظهار مي‌داشته است.
1. در صحيح مسلم، كتاب الجنائيز، ج 4، ص 40، ج 7، 8، با شرح امام نووي، از محمد بن قيس بن منحرمة بن المطلب آورده است كه پيامبر گفت: به من گفته شد كه: (ان ربك يأمرك ان يأتي اهل البقيع فتستغفرلهم) آن گاه مسلم به متن دعاي پيامبر از عايشه اشاره مي‌كند كه چون در برابر قبرستان بقيع مي‌ايستاد مي‌فرمود: السلام عليكم دار قوم مؤمنين و اتاكم ما توعدون غدا مؤجلا و انا ان شاء‌الله بكم لاحقون؛ سلام بر شما اي وطن مؤمنان خداوند، آنچه كه بر شما وعده داده بود عطا فرمود و انشاء الله ما نيز به شما ملحق خواهيم شد.
امام نووي در شرح صحيح الامام مسلم، ج 4، ص 306 ـ 311 حاشيه كتاب: (ارشاد الساري) ذيل حديث مذكور گفته است: «و في الحديث دليل لاستحباب زيارة القبور و السلام علي اهلها و الدعا»؛ در اين حديث دليل مستحب دانستن زيارت قبرها و سلام كردن بر خفتگان در آن و دعا كردن و رحمت فرستادن بر ارواح آنان است. زيرا پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ تأكيد كرد (اللهم اغفر لاهل بقيع الفرقد) از اين روي امام نووي به فضيلت زيارت قبور بقيع صحه مي‌نهد.
2. نسائي در سنن، حديث مفصلي را از همسر پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ عايشه ثبت كرده است كه اولاً پيامبر اعلام كرده بود: (امرني ان آتي البقيع فاستغفرلهم و يا: (انّي بعثت الي اهل البقيع لاُصلّي عليهم)؛ آن گاه به دعاي پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ اشاره كرد كه او در برابر گورستان بقيع ايستاد و گفت: «السلام علي اهل الدّيار من المؤمنين و المسلمين يرحم الله المتقدمين منّا و المتأخرين و انّا ان شاء الله بكم لاحقون(3) سلام بر صاحبان ديار از مؤمنان و مسلمانان، خداوند رفتگان دور و نزديك شما را بيامرزد و ان شاء الله ما نيز به شما ملحق خواهيم شد.
ما به ذكر دو نمونه اكتفا مي‌كنيم و اين نكتة اساسي را تذكر مي‌دهيم كه با توجه به قداست اين اماكن آيا تخريب آنها رواست!!! آيا وجود قبر پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ شرك است؟ آيا آثاري همانند صفا، مروه، زمزم، مقام ابراهيم، حجر اسماعيل و... دلالت بر شرك دارد؟! مگر نمي‌توان از آثار موحّدان راستين به توحيد رهنمون شد؟ شيعيان و عدة زيادي از اهل سنّت كشورهاي اسلامي بر اين باورند كه اين آثار زحمات طاقت‌فرساي پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ و صحابه و بزرگان مسلمين را براي ما يادآوري مي‌كند. و هيچ يك از مسلمانان، قبر و گنبد و بارگاه را پرستش نمي‌كنند تا گفته شود اينها مظاهر شرك است و به جهت اهميت مبارزه با شرك بايد تخريب شوند!
در نتيجه: تمام علماي شيعه و علماي اهل سنت به زيارت قبور بقيع و قبور ائمه معصومين و قبور مؤمنين ارج نهاده‌اند، و دليل زيارت قبور را دليل استحبابي مي‌دانند، و لكن تخريب بقيع به دست رژيم آل سعود و وهابيت يك نوع مبارزه منفي عليه مسلمين و بالاخص شيعيان جهان است.

پی نوشت ها:
1 . مجله بقيع، سال چهارم، 1369 ش، شماره 61.
2 . امين، سيد محسن، كشف الارتياب في اتباع محمد بن عبدالوهاب، چاپ دوم، 1382، 1952 م.
3. نسائي، سنن، بيروت، المكتبه العلميه، ج4، ص91.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



تاريخ : یک شنبه 5 شهريور 1391برچسب:آيا صحيح است كه وهابيان آثار اسلامي را به طور گسترده تخريب نموده اند و هدف آنها از اين كار ها چيست؟ , | 15:48 | نویسنده : دکتر عابد نقیبی |
value=